نقد و بررسی چند خطی از کتاب تاریخ ادبیات عرب نوشتهی حنا فاخوری
این بار میخواهم چند خطی از کتاب "تاریخ الأدب العربی" از "حنّا الفاخوری" را نقد کنم:
این کتاب تا جایی که من خواندم سعی بر آن دارد اعمال و رفتار اعراب را توجیه کرده و هر فعل بدی را به غیر عرب نسبت دهد؛ در صفحه 43 در مورد "روح عربی" صحبت میکند و آن را در 7 مورد توضیح میدهد، در قسمت چهارم از این تقسیمبندی در صفحه 44 میآورد:
4- وهو مرآة لحیاة اللهو: التی عرفها العرب و غذتها عادات الشعوب المجاورة غیر العربیة، شعوبٌ اختلط بها العرب بالفتوحات و التجاوز و الجوار؛ فکان من ذلـک ادب الخمر و الغزل و الموسیقی، و وصف اللهو علی أنواعه.
آن(یعنی تاریخ ادبیات عرب و روح عربیت) آیینهی زندگی لهو و لعب است حیاتی که آداب ملتهای مجاور غیر عربی آن را به آنها خورانده است، ملتهایی که اعراب در نتیجهی کشور گشاییها و غارتگریها و همجواری با آنها در هم آمیختند؛
باز دوباره در بند 5 میآورد:
5-و هو مرآة للعقل العربی الذی امتزج بالعقل الیونانی و حکمة الهنود و الفرس فأنتج التأمل و العلم، و لاسیما فی العهد العباسی الذی ازدهر فیه الزهد و التصوّف و الِعلم بفروعه، و الذی اکتسب فیه الحکمة و المثل عمقاً و قوة.
آن آیینهی خرد عربیت است که با خرد یونانی و حکمت سرخپوستان و مردم فارس آمیخته شد در نتیجه تامل و دانش به بار آورد، مخصوصا در عصر عباسی که در آن پارسایی و زهد و شاخههای دانش شکوفا شد و حکمت و آرمان را در آن از نظر عمق و قوت به دستآورد.
اگر ما این دو بند را با هم مقایسه کنیم درمیابیم که در بند 4 سرچشمهی لهو لعب را از ملتهای مجاور در اثر اعمال سوءشان میداند و در بند 5 سرچشمهی حکمت و خرد و دیگر اعمال نیک را از مردم یونان و هند و فارس میداند. حال سؤال اینجاست که مگر میشود مردمی هم زمان سرچشمهی بدی و خوبی باشند، و سؤال دیگر این که اگر لهو و لعب از مردمی دیگر به عربها سرایت کرده پس چرا لهو و لعب در بین اعراب بیشتر از دیگران رواج دارد این در حالی است که هیچ ملتی در عالم به اندازه عربها به مسئلهی شهوت توجه ندارد و نمونهی آن تروریستها در سوریه هستند که برای ارضایشان فتواهایی غیر شرعی از جانب مفتیهای سعودی صادر میشود.
والسلام...